رشد بی سابقه نژادپرستی درایران
دعا,فطرت,اسرار درون
شرح دعاها,فطرت,درون

 برای ما ایرانی ها خیلی عادی شده است که با یک مراجعه کننده "افغانی" مثل یک "ایرانی" یا متاسفانه همانند یک "امریکایی" یا "اروپایی" تعامل نداشته باشیم! ما خیلی راحت در مواجهه با یک خانم باردار افغانی که در مترو ایستاده است وجدان مان راضی می کنیم تا صندلی را با احترام به وی تقدیم نکنیم در حالی که فداکاری کردن در برخورد با یک خانم باردار ایرانی را در شرایط برابر بر خود واجب می دانیم!

اغلب خیلی وقیحانه به برتری نژادی خودمان بر "افغانی ها"، "تاجیک ها"، "اعراب" و "آفریقایی ها" می نازیم و تا آنجا پیش رفته ایم که برقراری رابطه سیاسی دولت جمهوری اسلامی با چنین کشورهایی را نوعی ضعف قلمداد می کنیم! در مقابل تصور می کنیم ارتباط گیری دیپلماتیک هم مثل مسابقه فوتبال است و به طور مثال اگر با فرانسه یا انگلستان دیدار دوستانه برگزار کنیم خیلی باکلاسی محسوب می شود تا این که تیم حقوقی کشورمان با لبنان روابط حسنه داشته باشد!

ما عادت کرده ایم که دیکتاتورهای تن پرور و مفت خور سعودی را با مردم سرزمین حجاز یکی بدانیم پس به خود حق می دهیم وقتی به سفر حج مشرف می شویم به مقدسات اهل تسنن بر خلاف فتوای رهبرمان توهین کنیم. نوعی لجبازی آمیخته به نژادپرستی در همه رفتارهای جاهلی اقوام ایرانی موج می زند بی آن که جستجویی در تاریخچه ذهنی مان کنیم و به دنبال علت باشیم.

اساتید دانشگاه را به تلوزیون دعوت نمی کنیم تا برای مردم روشن کنند که اعراب از بسیاری از جهات در گذشته های دور بر ایرانیان برتری داشته اند. حتی ترجیح می دهیم فراموش کنیم که زبان علمی دنیا در روزگاری که ما به ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا و سایر دانشمندان اش می نازیم "عربی" بوده است. دریچه های عقلانیت را کور می کنیم تا وقتی کسانی پیدا می شوند و گردنبند "فروهر" را نماد نژاد ایرانی یا آریایی معرفی می کنند به دنبال حقایق پشت پرده ماسونی بودن این نمادها و نقشه ها نگردیم. ما به شدت علاقه داریم عامدانه نقشه های انگلیسی ها را باور کنیم و خدای ناکرده قرابتی تاریخی با مردم افغانستان و تاجیکستان یا آذربایجان و داغستان نیابیم! یکی بودن زبان مان را هم انکار می کنیم تا با فقرا نسبتی نداشته باشیم! حال اگر دبی به ایران مجددا ملحق شود بد نیست هر چند عرب ها را خودمان آدم کرده ایم! برای بر زبان آوردن بیشتر این لاطائلات باید استغفار کرد.

این مقاله جای این نیست که بنده به شما ثابت کنم که در گذشته باستانی ایرانیان مطالب زیادی در تواریخ معتبر جهانی ثبت شده است که نه تنها قابل افتخار نیست بلکه ننگ نیز محسوب می شود. هدف تنها این است که آگاه باشیم " تفرقه بیانداز و حکومت کن" شعاری به قدمت خود تاریخ است چه ما بپذیریم همزمان با باستانیان ایران زمینی دیگرانی نیز می زیسته اند یا نپذیریم. مهم نیست که شما "کورش" را افسانه ای انگلیسی می شمارید یا واقعیتی برگرفته از تاریخ پرشکوه ایرانی؛ نکته اینجاست که چه کسانی از باستان کیسه دوخته اند برای تکه تکه کردن این گربه زرخیز و پرارزش که از دوردستان تاریخ به من و شما به ارث رسیده است.

به دنبال این نیستم که باور کنید ایرانیان در اوج شکوفایی علمی اعراب، به شغل شریف کشاورزی مشغول بودند و چندان جویای علم نبودند تا این که نوای اسلام به گوششان رسید و مشتاقانه تا ثریا پیش رفتند و از خود اعراب نیز گذشتند.

چندان برای امثال بنده قابل افتخار نیست که مرتبا اعلام کنیم ایرانی باهوش ترین انسان روی زمین هست یا نه! مگر ما "نازی " هستیم که در به در برتری جویی قومی و نژادی باشیم. برتر قومی است که بیشتر کار می کند و به دنبال تحقق اهداف متعالی است. حال ایرانی باستانی به زن بسیار اهمیت می داده یا هر شب همسرش را با دیگری تاخت می زده! چه فایده که به دنبال اثبات چنین قواعد تاریخی در نزد عوام باشیم؟ شاید اگر در آینده امکان سفر به گذشته پدید آمد رفتیم و دیدیم و زندگی در عهد داریوش را تجربه کردیم هر چند بعید می دانم با فرض امکان سفر به آینده کسی رنج سفر به ایران باستان را به جان بخرد.

اندیشه ایرانی در طول صدها دهه سال به سال پیشرفت کرده است. مقایسه امروز ایران با خرابه های باقی مانده از تخت جمشید و منشور کورش عین بی سلیقگی و زمان نشناسی است. از گذشته باید درس گرفت تا چراغ آینده را پرفروغ تر کرد. ایران باستان امیختگی عظیمی از اقوام و ملل مختلف بوده است که به واسطه صلح دوستی ایرانیان سالیانی را به خوبی با هم زیسته اند. آن چه به تاریخ ما به واسطه ظهور اسلام عزیز اضافه شد " ان اکرمکم عندالله اتقاکم" است. برتری جویی نژادی، باستانی یا اتکاء به روش نیاکان و سنت گذشتگان بی شک عقبگردی به حداقل هاست. افغانی برادر مسلمان من است هر چند ظاهرش متفاوت است، اندکی غریبه به نظر می رسد اما چه کسی می داند اجداد شما تاجیک یا افغان یا حتی عرب نبوده باشند؟ افتخار ایرانی پرچمداری در جهان اسلام است نه از نوع عربستانی اش که تنها قرابت مفسدی مثل ملک عبدالله سعودی در این است که در سرزمین ظهور اسلام به دنیا آمده است. اسلام از آن هیچ ملتی نیست، بلکه این ملت ها هستند که به واسطه قانون برتری ایمانی با نخ یکرنگی و یکپارچه سازی خدایی به یکدیگر متصل شده اند. هر کس تلاش کند تفرقه ای میان امت واحده اسلامی به واسطه اختصاصی کردن دین برگزیده به نام ملت و کشورش ایجاد کند بی شک خداوند متعال را به دشمنی خوانده است. عاقبت چنین تفکراتی از پیش بر صاحبان حق پیداست پس بگذار تلاش کنند آن چه می ماند برای آیندگان کفایت می کند.

آرزوی هر مسلمان شیعه مذهبی این است قدقامت نمازش را به الله اکبر صلاه مهدی (عج) متصل کند. آماده هستید تا با مسلمانان اتیوپی و سومالی، افغانستان و پاکستان، داغستان و آذربایجان، بوسنی و آلبانی در یک صف بایستید و برای یک هدف بمیرید؟

یا هنوز دربند اثبات برتری فارس بر ترک، کرد بر لر یا بلوچ بر تهرانی مانده اید؟ مطمئن هستید که مسلمانان مظلوم بحرینی را تنها به جهت نزدیکی تاریخی و مکانی و ملیتی دوست ندارید؟ حاضرید کودکان معصوم عراقی را در آغوش بگیرید و نوازش کنید بدون این که خاطره همسر، فرزند یا پدر به شهادت رسیده در 3/3/61 را از یاد ببرید؟ امت اسلام این گونه هستند، فاصله ما با آرمانشهر توصیف شده برابر است با زمان باقی مانده تا ظهور!





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






درباره وبلاگ
با سلام این وبلاگ زیر نظر نگاه سوم با ادرس http://negahesevom.loxblog.com/ میباشد خوش امدید
پيوندها







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 31134
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



negahesevom2.loxblog.com